گرفتاری

خوب بالاخره وقتی شد سری به اینجا بزنم.

 این روزها فقط سرگرم بچه‌ها هستم. دختر بزرگم کلاس پنجمه و تکلیفش زیاده، توی کلاس سرگروه درسهای مختلف هم هست و هر روز یک سفارشی برای درسهاش یا گروه درسیش داره.

 دختر دومم پیش دبستانی میره، خوشحال بودم چند ساعتی در روز وقتش پر میشه دست از سر من برمیداره، ولی زهی خیال باطل، این دخترم هم هر روز که میاد یک سفارشی داره، یا باید کاردستی خاصی تهیه کنه، یا وسیله خاصی ببره یا کتاب کار در منزلش رو جواب بده.

 پسرم هم تقریبا دوساله شده، و اینقدر جنب و جوش داره که حد و حساب نداره. یک نفر باید دربست مواظب همین جغله باشه.

 حالا از طرف مدرسه دختر بزرگم خواستند عضو انجمن اولیا و مربیان بشم و علی‌رقم اینکه گفتم گرفتارم ولی با اصرار مدیر کاندید شدم و الان عضو انجمن هم هستم.

  با حساب جلسات انجمن و کلاسهای آموزشی فوق برنامه دختر دومم که همشون عصرها برگزار میشن، هر هفته یک تا دو روز وقت عصرم هم پر میشه.

 از اوضاع عکاسی و فیلمبرداری بگم براتون که متاسفانه مثل بقیه کارها با گرانی بی‌سابقه در این زمینه، فعلا کاری نیست و مشتری با شنیدن قیمتها از خیر کار میگذره.

   مایه دلگرمی من فقط پشتیبانی بی‌دریغ همسرجان عزیزه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد